کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرم یا پارچه مندرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ننو
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) (عا.) نوعی گهواره ساخته شده از پارچه یا چرم که دو طرف آن را با طناب به دو درخت یا دیوار متصل کنند.
-
لندره
فرهنگ فارسی معین
(لَ دَ رَ یا رِ) (اِ.) 1 - لباسی بوده مانند بارانی . 2 - دوخته ای از پارچه و چرم که روپوش کجاوه و امثال آن می کرده اند.
-
بالون
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] ( اِ.) کره ای بزرگ که پوشش آن از پارچه یا چرم غیرقابل نفوذ است و داخل آن را از گازهای سبک (سبک تر از هوا) پر کنند در نتیجه به آسمان صعود کند.
-
پشت دری
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (اِمر.) پارچه یا پرده ای که پشت در یا پنجره بیآویزند.
-
روکش
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ) (اِ.) کاغذ یا پارچه ای که با آن چیزی را بپوشانند.
-
گلسازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) هنر یا فن ساختن گل از پارچه ، پلاستیک ، کاغذ یا مواد دیگر.
-
چروک
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) چین و شکن روی پارچه یا پوست بدن .
-
چماله
فرهنگ فارسی معین
(چُ لِ) (ص .) (عا.) پارچه یا لباس ِ چین و چروک دار.
-
کیس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.)چین خوردگی لباس یا پارچه .
-
لک
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) اثری از کثیفی بر روی پارچه یا جامه .
-
متیل
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.
-
عوار
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا عِ یا عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عیب ، عیب و عار. 2 - دریدگی و پارگی در پارچه یا جامه .
-
رگو
فرهنگ فارسی معین
(رُ یا رِ) (اِ.) 1 - پارچه یا جامة کهنه . 2 - کرباس . رگوک ، رگوه و رگوی نیز گویند.
-
ژور
فرهنگ فارسی معین
(ژُ) (اِ.) هر یک از شبکه ها یا سوراخ - هایی که برای تزیین در پارچه یا بافتنی ایجاد می کنند.
-
فلرزنگ
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ زَ) (اِ.) دستار یا پارچه ای که در آن خوراکی یا زر و سیم را می پیچیدند.