کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چرت
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) خواب سَبُک ، حالت بین خواب و بیداری .
-
جستوجو در متن
-
پینکی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) (عا.) چُرت ، خواب سبک .
-
نعاس
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) سستی ، خواب ، چُرت .
-
هاداران پاداران
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) (عا.) چرند و پرند، چرت و پرت .
-
چشم گرم کردن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. گَ. کَ دَ) (مص ل .) کنایه از: چُرت زدن ، کمی آرمیدن .
-
سنه
فرهنگ فارسی معین
(س نَ یا نِ) [ ع . سنة ] (اِ.) 1 - اول خواب ، چرت . 2 - غفلت .
-
ناویدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - میان تهی کردن . 2 - خرامیدن . 3 - خمیدن ، خم شدن . 4 - چرت زدن .
-
واچرتیدن
فرهنگ فارسی معین
(چُ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - از حال چرت بیرون شدن . 2 - ناگهان حیرت کردن ، بسیار متعجب شدن .
-
وسن
فرهنگ فارسی معین
(وَ سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خواب ، چرت . 2 - نیاز، حاجت . ج . اوسان .