کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرب چرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سالوس
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - ریاکار. 2 - شیاد. 3 - چرب - زبانی . 4 - چرب زبان .
-
زبان ریختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ)(مص ل .)(عا.) چرب - زبانی کردن ، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن .
-
مدهن
فرهنگ فارسی معین
(مُ دَ هَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) چرب کرده . 2 - به روغن طلا کرده . 3 - (ص .) چرب .
-
چاپلوس
فرهنگ فارسی معین
(ص .) تملق گو، چرب زبان .
-
شفرا
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) چاپلوسی ، چرب زبانی .
-
لاوه
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وِ)(اِ.)تملق ، چرب زبانی ، چاپلوسی .
-
پلوس
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِ.) = پلواس : فریب دادن ، چرب زبانی .
-
تدهین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) چرب کردن ، روغن مالی کردن .
-
دسم
فرهنگ فارسی معین
(دَ س ) [ ع . ] (ص .) چرب ، پرروغن .
-
پوسانه
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِمص .) 1 - فروتنی . 2 - چاپلوسی ، چرب زبانی .
-
تملق
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) چاپلوسی کردن ، چرب زبانی کردن .
-
شهله
فرهنگ فارسی معین
(شَ لَ) (اِ.) 1 - چربی گوشت . 2 - گوشت بسیار چرب .
-
لبق
فرهنگ فارسی معین
(لَ بِ) [ ع . ] (ص .) 1 - زیرک ، ماهر. 2 - چرب زبان .
-
کارنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص فا.) 1 - زبان آور، چرب زبان . 2 - صاحب طرب .
-
مجامله
فرهنگ فارسی معین
(مُ مِ لِ) [ ع . مجاملة ] (مص ل .) چرب زبانی ، جمله پردازی .