کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چربیگیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چربی
فرهنگ فارسی معین
(چَ) [ په . ] (اِمر.) 1 - (اِمص .) پیه . 2 - مادة روغنی که روی آبگوشت جمع می شود. 3 - سرشیر، قیماق . 4 - (مص ل .) به ملایمت رفتار کردن ، مهربانی نمودن .
-
پی گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - تعقیب ، دنبال . 2 - ادامه دادن .
-
پیش گیری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - جلوگیری کردن . 2 - پیش از بروز بیماری اقدام کردن .
-
جفت گیری
فرهنگ فارسی معین
کردن (جُ. کَ دَ) (مص ل .) آمیزش ، جماع کردن حیوانات .
-
حرف گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمص .) خرده گیری ، عیب جو.
-
زبون گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .) 1 - ضعیف کُشی . 2 - ضعیف شمردن ، خوار دانستن .
-
طالع گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) طالع - بینی .
-
نکته گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) ایراد - گیری ، عیب جویی .
-
نشانه گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) هدف گیری برای تیراندازی .
-
غلط گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) تصحیح نوشته یا گفتة کسی .
-
آب میوه گیری
فرهنگ فارسی معین
(وِ) 1 - (اِ.) دستگاهی که با آن آب میوه را می گیرند. 2 - (حامص .) کشیدن آب میوه ها.
-
جستوجو در متن
-
په
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) پیه ، چربی .
-
چربو
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِمر.) چربی .
-
وز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) چربی ، پیه .