کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چربیسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چربی
فرهنگ فارسی معین
(چَ) [ په . ] (اِمر.) 1 - (اِمص .) پیه . 2 - مادة روغنی که روی آبگوشت جمع می شود. 3 - سرشیر، قیماق . 4 - (مص ل .) به ملایمت رفتار کردن ، مهربانی نمودن .
-
سنج
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) وزن ، کیل .
-
سنج
فرهنگ فارسی معین
(س یا سَ) (اِ.) یکی از آلات موسیقی و آن دو صفحة مدور فلزی است که با دست به هم کوفته می شود.
-
آسمان سنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) طالع بین .
-
نکته سنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)باریک - بین ، تیز فهم .