کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چراغ جلوی هم کانون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چراغ بره
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ رِ) (اِمر.) نک چراغواره .
-
روشن چراغ
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (اِمر.) نوایی است از موسیقی قدیم .
-
شب چراغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چِ) (اِمر.) 1 - هر گوهر آبدار و درخشنده . 2 - کرم شب تاب . 3 - چراغانی .
-
صاحب چراغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) مجازاً عنوانی برای ائمه یا امام زاده ها.
-
چشم و چراغ
فرهنگ فارسی معین
(چَ مُ چَ یا چِ) (اِمر.) کنایه از: محبوب ، عزیز.
-
جستوجو در متن
-
جناغ
فرهنگ فارسی معین
(ج ) (اِ.) 1 - استخوانی به شکل عدد 7 که جلوی سینة مرغ قرار دارد، استخوانی در جلو سینة انسان که از پایین به دنده ها و در بالا به استخوان های ترقوه وصل می شود. 2 - سه پایه . 3 - شرط و گروی که دو کس با هم بندند، جناب .