کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاک چاک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دریدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (مص م .) 1 - پاره کردن . 2 - شکافتن ، چاک کردن .
-
درانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (مص م .) پاره کردن ، چاک دادن .
-
قبا کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) بریدن ، چاک دادن .
-
فوطه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ معر - فا ] (مص م .) چاک دادن قبا.
-
کافتن
فرهنگ فارسی معین
(فْ تَ) [ په . ] (مص م .) دریدن ، چاک کردن ، ترکانیدن .
-
کفتن
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ) (مص م .) شکافتن ، چاک زدن ، باز کردن .
-
قبا زره زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زِ رِ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سینه چاک کردن .
-
شکافتن
فرهنگ فارسی معین
(ش تَ) [ په . ] 1 - (مص م .) چاک دادن ، پاره کردن . 2 - شکستن . 3 - (مص ل .) پاره شدن ، شق شدن .