کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - شکاف . 2 - پاره . 3 - سفیدة صبح . 4 - دریچه . ؛ به ~ زدن گریختن ، فرار کردن .
-
چاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = چک . جک : قبالة باغ و خانه و مانند آن .
-
واژههای مشابه
-
پیرهن چاک
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص مر.) کنایه از: عاشق بی پروا.
-
چاک دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) شکافتن ، دریدن ، پاره کردن .
-
سینه چاک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - کسی که سینة وی بر اثر ضربت چاک برداشته . 2 - (کن .) رنج دیده ، آزار کشیده . 2 - مصیبت دیده . 3 - دل - سوخته ، عاشق .
-
جستوجو در متن
-
غازغاز
فرهنگ فارسی معین
(ص .) چاک چاک .
-
ریش ریش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) پاره پاره ، چاک چاک .
-
هراش هراش
فرهنگ فارسی معین
(هَ هَ) (ص . ق .) پاره پاره ، چاک چاک .
-
کاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شکاف ، رخنه ، چاک .
-
شق
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (اِ.) شکاف ، چاک .
-
تنوز
فرهنگ فارسی معین
(تَ نُ) (اِ.) شکاف ، چاک ، تنوزه هم گویند.
-
درانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (مص م .) پاره کردن ، چاک دادن .
-
شکاف
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) 1 - چاک ، رخنه . 2 - گنجه .