کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپلوسی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لوسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) چاپلوسی کردن .
-
تملق
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) چاپلوسی کردن ، چرب زبانی کردن .
-
کرشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص م .) 1 - فروتنی کردن . 2 - فریفتن . 3 - چاپلوسی کردن .
-
کاسه بند کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تملق گفتن ، چاپلوسی کردن . 2 - طمع داشتن .
-
فره کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ. کِ دَ) (مص ل .) چاپلوسی کردن ، منّت کشیدن .
-
مداهنه
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ نَ یا نِ) [ ع .مداهنة ] (مص ل .) 1 - خدعه کردن ، دورویی کردن . 2 - چاپلوسی .
-
تلین
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ یُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نرم شدن . 2 - چاپلوسی کردن .
-
دستمال
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .) 1 - با دست مالیده شده . 2 - مجازاً مغلوب . ؛~ ابریشمی یا یزدی برداشتن کنایه از: شروع به چاپلوسی و تملق کردن .
-
خایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ په . ] (اِ.) 1 - تخم ، تخم مرغ . 2 - تخم انسان یا حیوان نر. ؛ ~کسی را مالاندن کنایه از: چاپلوسی کردن ، تملق اغراق آمیز کردن . ؛مثل ~حلاج لرزیدن به شدت ترسیدن .