کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چادُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چادر
فرهنگ فارسی معین
(دُ)(اِ.)1 - پوششی برای خانم ها. 2 - خیمه ، پردة بزرگ . 3 - سایبان .
-
سیاه چادر
فرهنگ فارسی معین
(دُ) (اِمر.) چادر سیاه ، خیمه هایی تیره رنگ که صحرانشینان و دامداران در صحرا برای خود برپا می کنند. سیاه خیمه و سیاه خانه نیز می گویند.
-
واژههای همآوا
-
چادر
فرهنگ فارسی معین
(دُ)(اِ.)1 - پوششی برای خانم ها. 2 - خیمه ، پردة بزرگ . 3 - سایبان .
-
جستوجو در متن
-
روپوشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِمر.) چادر، روبنده .
-
اوبه
فرهنگ فارسی معین
(اَ بِ) [ تر. ] (اِ.) چادر ترکمانان .
-
ساج
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) چادر سبز یا سیاه .
-
شاره
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) دستار و چادر رنگین .
-
تتق
فرهنگ فارسی معین
(تُ تُ) (اِ.) چادر، پردة بزرگ .
-
فازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ یا زَ) (اِ.) = فاژه : خیمه ، چادر.
-
مطیره
فرهنگ فارسی معین
(مَ طِ رِ) [ ع . ] (اِ.) نوعی چادر.
-
بسترآهنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. هَ) (اِ.) 1 - لحاف ، نهالی . 2 - چادر شبی که بر روی بستر کشند.
-
جلباب
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) 1 - جامه گشاد. 2 - چادر زنان .
-
شودر
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا شُ دَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - چادر. 2 - لحاف .