کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیمان گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیمان نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) تعهدنامه ، عهدنامه . (فره ).
-
هم پیمان
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ یا پِ) (ص .) کسی که با دیگری عهدی بسته ، هم عهد.
-
جستوجو در متن
-
قول گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) پیمان گرفتن .
-
بیعت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عهد و پیمان از کسی گرفتن .
-
دست گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. گِ رِ تَ) (مص م .) 1 - منع کردن . 2 - مدد کردن . 3 - پیمان بستن . 4 - (عا.) مسخره کردن .
-
ذرع
فرهنگ فارسی معین
(ذَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) اندازه گرفتن پارچه و مانند آن با ذراع . 2 - (اِ.) واحدی برای طول ، برابر با 04/1 متر، گز. ؛~ نکرده پاره کردن کنایه از: نیندیشیده و نسنجیده عمل کردن . ؛ ~ُ پیمان کردن اندازه گرفتن ، گز کردن .
-
قرار
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پابرجا شدن ، آرام گرفتن . 2 - (اِمص .) پایداری ، استواری . 3 - (اِ.) صبر، شکیبایی . 4 - عهد، پیمان . 5 - حکم موقت .
-
عهد
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شناختن امری . 2 - حفظ کردن . 3 - (مص ل .) پیمان بستن . 4 - (اِ.) پیمان ، میثاق . 5 - روزگار، عصر، دوره . 6 - به گردن گرفتن و ملتزم شدن امری ، ضمان . ؛ ~ بوق یا دقیانوس کنایه از: زمان بسیار دور.