کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشی گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِتَ) (مص ل .) 1 - سبقت گرفتن ، جلو زدن . 2 - برتری پیدا کردن .
-
جستوجو در متن
-
استباق
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) پیشی جستن ، پیشی گرفتن .
-
پیشدستی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) در کاری بر کسی پیشی گرفتن .
-
تسابق
فرهنگ فارسی معین
(تَ بُ) [ ع . ] (مص ل .) پیشی گرفتن بر یکدیگر.
-
سباق
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (مص ل .) پیشی گرفتن .
-
سبق بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) پیشی گرفتن ، پیروز شدن .
-
مسابقه
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ قَ یا قِ) [ ع . مسابقة ] (مص ل .) بر یکدیگر پیشی گرفتن .
-
مسارعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ عَ) [ ع . مسارعة ] (مص ل .) شتاب کردن ، بر یکدیگر پیشی گرفتن .
-
دست بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) 1 - چیره شدن بر حریف ، گرو بردن . 2 - پیشی گرفتن .
-
تبادر
فرهنگ فارسی معین
(تَ دُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - پیشی گرفتن . 2 - شتافتن . 3 - بدون اندیشیدن ، معنی را از لفظ فهمیدن .
-
تبریز
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بیرون آوردن ، آشکار کردن ، پیشی گرفتن . 2 - (اِ.) نام مرکز استان آذربایجان شرقی .
-
تنافس
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ ع . ] (مص ل .) رغبت کردن در کاری از روی رقابت و همچشمی به منظور پیشی گرفتن .
-
سبقت
فرهنگ فارسی معین
(س قَ) [ ازع . ] (مص ل .) پیشی گرفتن ، تقدم جستن . (?(سبق دادن ( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) درس دادن .
-
مکاثرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثَ رَ) [ ع . مکاثرة ] (مص ل .) 1 - فزونی جُستن . 2 - بر یکدیگر پیشی گرفتن . 3 - با هم نبرد کردن .