کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشکش کردن (به) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تقدمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ مِ) [ ع . تقدمة ] 1 - (مص م .) پیشکش کردن . 2 - (اِ.) پیشکش . 3 - مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد.
-
تعارف
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خوشامد گفتن . 2 - پیشکش دادن . 3 - اظهار آشنایی کردن . 4 - در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری . ؛ ~ ِ شاه عبدالعظیمی تعارف ظاهری و غیرواقعی ، تعارف توخالی .