کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیشکش کردن
فرهنگ فارسی معین
(کِ. کَ دَ) (مص م .) تقدیم کردن هدیه ای به کسی .
-
جستوجو در متن
-
پاراج
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آن چه میهمان را پیشکش آرند.
-
طوزغو
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) طعامی که پیشکش خویشاوندان و بزرگان کنند.
-
کادو
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ فر. ] (اِ.) پیشکش ، هدیه .
-
تقادم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) جمع تقدمه ، پیشکش ، هدیه .
-
تقدیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پیشکش کردن ، هدیه دادن . 2 - پیش انداختن .
-
تقدمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ مِ) [ ع . تقدمة ] 1 - (مص م .) پیشکش کردن . 2 - (اِ.) پیشکش . 3 - مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد.
-
ارزانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)1 - (ص نسب .) ارزنده . 2 - درخور، لایق . 3 - پیشکش . 4 - (حامص .) کم بهایی ، کم - قیمتی .
-
جدوی
فرهنگ فارسی معین
(جَ دْ وا) [ ع . ] (اِ.) 1 - بخشش و عطا. 2 - فایده ، سود. 3 - پیشکش ، هدیه .
-
هدیه
فرهنگ فارسی معین
(هَ یِّ) [ ع . هدیة ] (اِ.) 1 - تحفه ، ارمغان ، پیشکش . ج . هدایا. 2 - پولی که در عروسی مهمانان به عروس یا داماد می دهند.
-
نثار
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) پراکندگی ، افشاندگی . 2 - (اِ.)پیشکش ، هدیه . 3 - آن چه در جشن عروسی بر سر عروس و داماد یا بر سر مردم بریزند.
-
تعارف
فرهنگ فارسی معین
(تَ رُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خوشامد گفتن . 2 - پیشکش دادن . 3 - اظهار آشنایی کردن . 4 - در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری . ؛ ~ ِ شاه عبدالعظیمی تعارف ظاهری و غیرواقعی ، تعارف توخالی .
-
پاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - رشوه . 2 - ارمغان . 3 - نوعی حلوا. 4 - پیشکش ، هدیه . 5 - بهر، بخش . 6 - قطعه ، تکه . 7 - پینه ، وصله . 8 - دارای پارگی ، شکافته . 9 - نادوشیزه . 10 - گرز آهنین . 11 - پول ، مسکوک . 12 - کود. 13 - باج ، خراج . ؛ ~ی دل عزیز...