کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیستون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیستون
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] 1 - (اِ.) استوانة متحرکی که در سیلندر (موتور پمپ ) حرکت می کند. 2 - حمایت کننده ، پارتی (در تداول ).
-
جستوجو در متن
-
شاتون
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (اِ.) آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل می سازد، دسته پیستون .
-
میل لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِمر.) میله ای است در موتور اتومبیل که ب ه روی دو محور حرکت می کند. دستة پیستون ها روی میل لنگ سوار است ، خاصیت این ابزار آن است که حرکت پیستون ها رادر حالت های مختلف تنظیم می کند.
-
کمپرسی
فرهنگ فارسی معین
(کُ پِ رِ) [ فر - فا. ] (اِ.) نوعی اتومبیل بارکش که قسمت حمل بار آن به وسیله نوعی پیستون بلند می شود و بار را تخلیه می کند.
-
رینگ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - میدان مسابقه مشت زنی که گرداگرد آن را طناب کشیده اند. 2 - حلقة چدنی که پیستون را روی سیلندر نگه می دارد و از ورود گاز به داخل کارتل یا روغن به داخل محفظة سیلندر جلوگیری می کند. 3 - حلقة فلزی چرخ خودرو که تایر روی آن نصب می شود.
-
سیلندر
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لوله ای است استوانه ای شکل که در موتور اتومبیل تعبیه شده ، در داخل سیلندر پیستون حرکت می کند و گاز موجود در سیلندر را به سمت ته سیلندر - که در اصطلاح سرسیلندر گویند - می راند و در آن متراکم می کند. 2 - نوعی کلاه استوانه ای دراز...