کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیر کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گنده پیر
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ یا دِ) (ص مر.) پیر، سالخورده و فرتوت .
-
جستوجو در متن
-
فرتوت
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ص .) = فرتود: پیر، سالخورده و از کار افتاده .
-
پرسه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ)(مص ل .) 1 - گردش بیهودة اشخاص بی کار. 2 - رفتن مریدی به دستور پیر در بازارها و کوی ها به گدایی .
-
کلته
فرهنگ فارسی معین
(کَ تِ) (ص .) 1 - حیوان پیر و از کار افتاده . 2 - کسی که زبانش می گیرد و قادر به ادای کامل کلمات نیست . 3 - بریده دم .