کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرد پیری
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ) (ص مر.) (عا.) کنایه از: سفید شدن مو.
-
جستوجو در متن
-
آفتاب
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - خورشید، شمس ، مهر. 2 - نور خورشید، شعاع شمس . ؛ ~از سر دیوار گذشتن 1 - نزدیک شدن غروب . 2 - (کن .) پایان عمر. ؛ ~به گل اندودن (کن .) سعی بیهوده برای پنهان کردن امری آشکار. ؛ ~ ِ لبِ بام ~کن .) هنگام پیری و مرگ .