کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیروزی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - ظفر، فتح . 2 - کامیابی ، چیره گی .
-
جستوجو در متن
-
فیروزی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پیروزی .
-
نجاح
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمص .) پیروزی ، رستگاری .
-
فوز
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیروزی یافتن . 2 - رستگار شدن . 3 - (اِمص .) پیروزی ، فتح . 4 - رستگاری .
-
چیرگی
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ په . ] (حامص .) 1 - پیروزی . 2 - تسلط .
-
فتوح
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ فتح ؛ پیروزی ها، گشایش ها.
-
ظفر
فرهنگ فارسی معین
(ظَ فَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیروز شدن . 2 - (اِمص .) پیروزی .
-
فلاح
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - رستگاری . 2 - پیروزی ، نجات .
-
انتصار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) یاری دادن . 2 - (مص ل .) یاری یافتن . 3 - پیروزی یافتن .
-
جاده
فرهنگ فارسی معین
(دِّ) [ ع . ] (اِ.) شاهراه ، راه بزرگ . ؛~صاف کن کنایه از: آن که وسیلة پیشرفت یا پیروزی دیگران را فراهم می کند.
-
سود
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - فایده ، نفع . 2 - ربح . 3 - حاصل ، محصول . 4 - فتح ، پیروزی .
-
فتوحات
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ فتوح . 1 - پیروزی - ها، فتح ها. 2 - شهرهایی که با جنگ تصرف شده است .
-
فتح
فرهنگ فارسی معین
(فَ تْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) باز کردن ، گشودن . 2 - تسخیر کردن ، پیروز شدن . 3 - (اِ مص .) گشایش . 4 - پیروزی .
-
دستگاه
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) 1 - ثروت . 2 - نیرو، توانایی . 3 - یک آهنگ کامل موسیقی . 4 - هر مجموعه ابزار و آلاتی که برای انجام کاری فراهم شده باشد. 5 - دسترس ، دسترسی . 6 - شکوه ، جلال . 7 - مساعدت ، فرصت مناسب . 8 - پیروزی . 9 - مجازاً رژیم ، نظام ، حکومت .