کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیرایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِ.) زیور، زینت .
-
جستوجو در متن
-
حلل
فرهنگ فارسی معین
(حُ لَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حله . 1 - زیورها، پیرایه ها. 2 - لباس های نو، جامه ها. 3 - برده های یمانی .
-
عاطل
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ ع . ] (ص .) 1 - بیکار، مهمل . 2 - بی معنی ، بیهوده . 3 - بی پیرایه .
-
عطل
فرهنگ فارسی معین
(عَ طِ) [ ع . ] (ص .) 1 - بی پیرایه . 2 - بیکار. ؛ حروف ~ حروف بی نقطه .
-
گردن بند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِ.) پیرایه ای معمولاً از سنگ ها یا فلزهای قیمتی که آن را خانم ها به گردن می آویزند، گلوبند.
-
اوضاح
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وضح . 1 - پیری . 2 - سفیدی ماه و سفیدی پیشانی اسب . 3 - پیرایه ای از سیم .
-
بلادر
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ یا دُ) 1 - زینت آلات زنان ، زرینه و پیرایة زنان (عموماً). 2 - زرینه ای که زنان بر سر بندند (خصوصاً).
-
عطل
فرهنگ فارسی معین
(عَ طْ یا طَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بی پیرایه گردیدن (زن ). 2 - بی مال گردیدن . 3 - بی ادب گردیدن . 4 - بیکار ماندن .
-
پاپیون
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه ، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود. 2 - نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است .