کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیاده نظام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیاده نظام
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ فا - ع . ] (اِمر.) بخشی از لشکر که افراد آن پیاده اند.
-
واژههای مشابه
-
پیاده شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .)1 - عزل کردن . 2 - (عا.) هزینة سنگین را متحمل شدن ، پیشامد هزینه بَر.
-
پیاده کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) (عا.) 1 - تعمیر کردن موتور ماشین . 2 - ضرر رساندن .
-
پیاده رو
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ) (اِمر.) قسمی از دو جانب خیابان که محل رفت و آمد عابران پیاده است .
-
جستوجو در متن
-
پادگان
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ په . ] (اِمر.) 1 - محل اسکان گروهی از سربازان که برای محافظت محلی در آنجا متوقف شوند.2 - سربازخانه ، ساخلو. 3 - دسته - های پیاده نظام عهد ساسانی .