کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پژمرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پژمرده
فرهنگ فارسی معین
(پَ مُ دِ) (ص مف .) 1 - اندوهگین ، افسرده . 2 - بی طراوت ، بی رونق . 3 - پلاسیده ، خشک شده .
-
جستوجو در متن
-
پلاسیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (ص مف .) پژمرده .
-
پخسیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (ص مف .) پژمرده .
-
خشکیدن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) پژمرده شدن .
-
خشکیده
فرهنگ فارسی معین
(خُ دِ) (ص مف .) پژمرده .
-
پلاساندن
فرهنگ فارسی معین
(پَ دَ) (مص م .) پژمرده ساختن برگ و مانند آن .
-
جف
فرهنگ فارسی معین
(جَ فَّ) [ ع . ] (ص .) خشک ، بی آب ، پژمرده .
-
فژولیدن
فرهنگ فارسی معین
(فِ دَ) (مص ل .) پژولیدن ، پریشان شدن ، پژمرده شده .
-
بخسیده
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ)(ص مف .)1 - گداخته . 2 - پژمرده . 3 - رنجیده .
-
پژولیده
فرهنگ فارسی معین
(پِ دِ) (ص مف .) 1 - پژمرده شدن . 2 - افسرده .
-
ذبول
فرهنگ فارسی معین
(ذَ) [ ع . ] (ص .) 1 - پژمرده . 2 - کاهیده ، لاغر شده .
-
ذبول
فرهنگ فارسی معین
(ذُ) [ ع . ] (مص ل .) پژمردن ، خشکیده شدن ، پژمرده گی .
-
کاخر
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِ.)1 - پژمرده و پریشان . 2 - ناخوشی یرقان .
-
افسرده
فرهنگ فارسی معین
(اَ سُ دِ) (ص مف .) 1 - پژمرده . 2 - اندوهگین . 3 - منجمد. 4 - دلسرد.