کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پِلیتَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پلیته
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِ تِ) (اِ.) فتیله .
-
واژههای همآوا
-
پلیته
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِ تِ) (اِ.) فتیله .
-
جستوجو در متن
-
کنه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) فتیلة چراغ ، پلیته .
-
فتیله
فرهنگ فارسی معین
(فِ لِ) [ ع . ] (اِ.) = پلیته : 1 - پنبه یا پارچة تابیده شده ای که از آن در چراغ های نفتی یا سوختن تدریجی هر مادة سوختنی دیگر استفاده می کنند. 2 - ریسمان مانندی است برای انفجار مواد منفجره از فاصلة دور.