کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُل 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جسر
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) پل .
-
سل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - پُل چوبی . 2 - قایق .
-
قناطر
فرهنگ فارسی معین
(قَ طِ) [ ع . ] (اِ.) جِ قنطره ؛ پل ها.
-
پرن
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (اِ.) 1 - دیبای منقش و لطیف . 2 - پل ، مرز.
-
قنطره
فرهنگ فارسی معین
(قَ طَ رِ) [ ع . قنطرة ] (اِ.) پل . ج . قناطر.
-
خرپا
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِمر.) داربستی از چوب یا آهن به شکل مثلث که زیر سقف ، پل و مانند آن قرار می دهند.
-
سابوتاژ
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر ] (اِ.) خرابکاری عمده در کارخانه ، معادن ، قطار آهن و غیره ؛ تخریب پل ها، جاده ها و غیره .
-
تنافور
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ په . ] (اِ. ص .)=تناپور. تناپوهر: در دین زرتشتی نام گناهی است که گناهکار مرتکب آن نمی تواند از پُل چینود بگذرد، گناه نابخشودنی .
-
معبر
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل عبور، گذرگاه . 2 - پُل و هر آنچه که با آن بتوان از رود عبور کرد. 3 - کِشتی . ج . معابر.
-
رشن
فرهنگ فارسی معین
(رَ شْ) [ په . ] (اِ.) 1 - نامِ روز هجدهم از هر ماه شمسی .2 - فرشتة عدالت ، ایزدی که روز سوم پس از مرگ ، سر پلِ چینúود به اعمال خوب و بد در گذشتگان رسیدگی می کند.
-
فه
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) [ طبر . ] (اِ.) 1 - چوب پهنی که کشتی بانان بدان کشتی را رانند. 2 - آهنی بیل مانند که در میان آن چوبی و بر دو طرف وی ریسمانی بندند. یک شخص سر چوب را و دو کس دیگر هر یک ریسمان را به دست گیرند و زمین شیار کرده را بدان هموار سازند. مجرفه ، پل ...