کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُلَکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پلک
فرهنگ فارسی معین
(پِ لْ یا پَ لَ) ( اِ.) پوست گرداگرد چشم که چشم را می پوشاند.
-
واژههای همآوا
-
پلک
فرهنگ فارسی معین
(پِ لْ یا پَ لَ) ( اِ.) پوست گرداگرد چشم که چشم را می پوشاند.
-
جستوجو در متن
-
توته
فرهنگ فارسی معین
(تُ تَ یا تِ) (اِ.) گوشت زاید پلک چشم ، جوش پلک ، تراخم .
-
مژگان
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) جِ مژه ؛ موهای پلک چشم .
-
اشتر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) [ ع . ] (ص .) کسی که پلک چشمش کفته باشد، دریده چشم .
-
پرک
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (اِمصغ .) 1 - پر کوچک . 2 - چیزی مانند تاج . 3 - پلک .
-
جفون
فرهنگ فارسی معین
(جُ فُ) [ ع . ] (اِ.) جِ جَفن ، پلک چشم .
-
گل مژه
فرهنگ فارسی معین
(گُ. مُ ژِ) (اِمر.) دانه یا جوشی که در پلک چشم به وجود آید.
-
شتر
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - برگشتگی پلک چشم . 2 - فروهشتگی پلک پایین . 3 - انقطاع ، بریدگی ، انشقاق (لب زیرین و غیره ). 4 - عیب ، نقص .
-
اجفان
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ جفن . 1 - پلک چشم . 2 - غلاف شمشیر.
-
پیله
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِ.) 1 - چرک و ورم کردن پای دندان ، آبسه . 2 - جوش مانندی که در پلک چشم بوجود می آید.
-
تراخم
فرهنگ فارسی معین
(تَ خُ) [ فر. ] (اِ.) از بیماری های چشم و آن متورم شدن پردة چشم و بروز جوش هایی در داخل پلک است .
-
جفن
فرهنگ فارسی معین
(جَ فْ) [ ع . ] 1 - پلک چشم . 2 - غلاف شمشیر. ج . اجفان ، جفون ، اجفن .