کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُرمایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرمایه
فرهنگ فارسی معین
(پُ یِ)(ص مر.) 1 - پُربها. 2 - خردمند، دانشمند. 3 - نجیب ، اصیل . 4 - مال دار، ثروتمند. 5 - خطیر، جلیل . 6 - قلم مویی که نوک آن پرپشت باشد.
-
واژههای همآوا
-
پرمایه
فرهنگ فارسی معین
(پُ یِ)(ص مر.) 1 - پُربها. 2 - خردمند، دانشمند. 3 - نجیب ، اصیل . 4 - مال دار، ثروتمند. 5 - خطیر، جلیل . 6 - قلم مویی که نوک آن پرپشت باشد.
-
جستوجو در متن
-
اکثار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بسیار کردن ، افزودن . 2 - بسیار گفتن . 3 - (مص ل .) پرمایه شدن .
-
پرمنش
فرهنگ فارسی معین
(پُ مَ نِ) (ص مر.) 1 - خردمند. 2 - ارجمند، پُرمایه . 3 - مغرور، متکبر.
-
غلیظ
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (ص .)1 - کلفت ، ستبر. 2 - خشن ، درشت . 3 - ناگوار، دیرهضم . 4 - تیره . 5 - پرمایه ، برعکس رقیق .