کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرز
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ معر. ] (اِ.) = پرزه : 1 - خواب مخمل ، فرش . 2 - چیزی شبیه کرک که روی میوه هایی مانند به و هلو وجود دارد. 3 - پرهای ریز کوتاه که بر بعضی مرغان روید.
-
واژههای همآوا
-
پرز
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ معر. ] (اِ.) = پرزه : 1 - خواب مخمل ، فرش . 2 - چیزی شبیه کرک که روی میوه هایی مانند به و هلو وجود دارد. 3 - پرهای ریز کوتاه که بر بعضی مرغان روید.
-
جستوجو در متن
-
خمل
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) ریشه ، پرز، خواب (مخمل ، ماهوت و مانند آن ).
-
موکت
فرهنگ فارسی معین
(مُ کِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی کف پوش درشت باف با پرز بلند یا کوتاه ، فرشینه . (فره ).
-
پشم
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - موهای بدن گوسفند و شتر. 2 - پرز بعضی میوه ها. 3 - (عا.) هیچ و پوچ . ؛ ~در کلاه نداشتن کنایه از: اعتبار نداشتن ، بی اعتباری . ؛ ~ و پیلی پشم و مانند آن .
-
پت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - پشم نرمی که از بن موی بز روید و آن را به شانه برآورند و از آن شال بافند؛ بز پشم ، بزوشم ، کرک ، کلک . 2 - کرک های ریز درهم تافتة سطح بشرة بعضی گیاهان ، کرک ها و الیاف نرم سطح بعضی اندام های گیاهی ؛ پرز، هر چیز نرم .
-
خواب
فرهنگ فارسی معین
(خا) [ په . ] 1 - (اِ.) حالتی توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن حواس ظاهر در انسان و حیوان پدید آید. 2 - (ص .) غافل ، بی خبر. 3 - جهتی که پرز، مو یا پشم در آن به آسانی روی هم افتد. ؛ ~ خرگوشی کنایه از: غفلت و بی خبری . ؛ ~ هفت پادشاه...