کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَر ملات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = پرتو: شعاع ، پرتو.
-
پر
فرهنگ فارسی معین
و پا قرص ( ~. قُ) (ص مر.) 1 - نیرومند. 2 - پابرجا، استوار.
-
پر
فرهنگ فارسی معین
و بال (پَ رُ) (مص ل .)1 - توانایی ، قدرت . 2 - بال و پر.
-
پر
فرهنگ فارسی معین
زبان ریختن (پَ رِ زَ.تَ) (مص ل .) کنایه از: خاموش شدن .
-
پر
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ په . ] (ص .) 1 - سرشار، انباشته . 2 - تمام ، کامل (ماه ). 3 - پیشوندی است که بر سر اسم یافعل می آید و صفت می سازد. مانند پُرآب ، پُرکار.
-
پر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - گوشة شال ، روسری . 2 - بخش پایین دامنة لباس . ؛به ~و پای کسی پیچیدن با ایرادها یا آزارهای پیاپی کسی را به ستوه آوردن .
-
پر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] ( اِ.) 1 - پریدن ، پریدن با اسب . 2 - پرواز.
-
پر
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] ( اِ.) بال مرغ ، آن چه بر تن پرندگان روید. ؛~ و بال گرفتن شاد شدن ، به شوق آمدن . ؛~ و بال کسی را گرفتن از او حمایت کردن .
-
پر بودن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. دَ) (ص .) 1 - ارزشمند بودن . 2 - (عا.) عالم ، بامعلومات .
-
پر دادن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. دَ) (مص ل .) 1 - به کسی قوتِ قلب دادن . 2 - به کسی موقعیت رشد دادن .
-
پر شدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - لبریز شدن . 2 - فراوان شدن .
-
پر کردن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. کَ دَ)(مص م .)1 - انباشتن ، لبریز کر دن . 2 - بسیار انجام دادن . 3 - (عا.) تحریک کردن .
-
دل پر
فرهنگ فارسی معین
(دِ پُ) (ص مر.) 1 - بسیار غمگین ، اندوهگین . 2 - خشمگین ، غضبناک .
-
سیخ پر
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص مر.) بچة پرنده که هنوز پرش خوب برنیامده و مانند خاری به نظر آید.
-
شش پر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (اِمر.) 1 - نوعی گرز آهنین که دارای شش پهلو باشد. 2 - چوبدستی ضخیم و کوتاه دارای سری گرد که به وسیلة خطوط به شش قسمت شده و بر آن میخ های درشت کوبیده باشند.