کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوچ
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - بیهوده ، بی فایده . 2 - فاقد معنی و ارزش . 3 - پوک .
-
واژههای مشابه
-
پوچ شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .)فاسد شدن چیزی .
-
جستوجو در متن
-
باد بودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) هیچ بودن ، پوچ بودن .
-
کاوک
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص .) پوچ ، میان خالی .
-
کاواک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) پوچ ، بی مغز، میان تهی .
-
بی هوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(ص .) = بیهده :1 - باطل . 2 - بی - ثمر، بی فایده . 3 - بی معنی ، پوچ ، یاوه .
-
توخالی
فرهنگ فارسی معین
[ فا - ع . ] (ص .) 1 - آن چه درونش خالی است ، پوک . مق تو پُر. 2 - (عا.) بی - ارزش ، پوچ .
-
هیچ
فرهنگ فارسی معین
1 - (ق .) اصلاً، ابداً. 2 - (ص .) نیست ، نابود. 3 - پوچ ، بی اعتبار. 4 - آیا، هیچ می دانی ¿.
-
فاسد
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (ص .) 1 - ضایع ، خراب . 2 - پوسیده ، گندیده . 3 - پوچ . 4 - بی اثر. 5 - بد - خُلق . 6 - در فارسی به معنی زن بدکاره .
-
کشک
فرهنگ فارسی معین
(کَ شْ) (اِ.) 1 - تَه ماندة ماست یا دوغ که پس از جوشاندن خشک کنند. 2 - مجازاً: هیچ ، پوچ . ؛ ~ ِ خود را سابیدن سرش به کار خودش بودن .
-
پشم
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - موهای بدن گوسفند و شتر. 2 - پرز بعضی میوه ها. 3 - (عا.) هیچ و پوچ . ؛ ~در کلاه نداشتن کنایه از: اعتبار نداشتن ، بی اعتباری . ؛ ~ و پیلی پشم و مانند آن .
-
صفر
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ معر - سنس . ] (اِ.) 1 - خالی ، تهی ، پوچ . 2 - در اصطلاح ریاضی علامتی به شکل (0) که به خودی خود عدد نیست ولی اگر در طرف راست عددی قرار گیرد آن عدد را ده برابر می کند.
-
در
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِ.) آن چه که از چوب یا آهن و غیره سازند و در دیوار و اشکاف و صندوق و جز آن ها کار گذارند و باز و بسته شود. ؛این ~ و آن در این طرف و آن طرف ، این جا و آن جا. ؛ ~ باغ سبز نشان دادن کنایه از: وعده های فریبنده و پوچ دادن . ؛ ~ به رو...