کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پول پولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پول درشت
فرهنگ فارسی معین
(لِ دُ رُ) (اِمر.) اسکناس های باارزش .
-
پول سفید
فرهنگ فارسی معین
(لِ س ِ) (اِمر.) پول نقره ، سکة نقره .
-
پول سیاه
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمر.) پول خرد، پشیز، سکة مسی .
-
پول دار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) ثروتمند، غنی ، توانگر.
-
نیم پول
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) واحد وجه و مسکوکی در ایران (عهد قاجاریه ) و آن نصف یک پول و دو برابر یک جندک بود.
-
پول و پله
فرهنگ فارسی معین
(لُ پَ لِ) (اِمر.) (عا.) پول زیادی .
-
جستوجو در متن
-
بیعانه
فرهنگ فارسی معین
(بِ نِ) (اِمر.) پول پیش ، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می دهد.
-
ربا
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) پولی که بستانکار از بدهکار بابت منافعِ پول خود می گیرد.
-
پیش بها
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) پولی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند تا هنگام تحویل کالا بقیه پول را بپردازند، بیعانه .
-
تنزیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) فرود آوردن . 2 - مرتب ساختن . 3 - (اِ.) قرآن . 4 - سودی که به پول وام داده تعلق گیرد، پولی که از مبلغ برات یا سفته پیش از سررسید کسر می کنند.
-
صرف
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) گردانیدن ، برگردانیدن . 2 - منصرف کردن . 3 - به کار بردن . 4 - سره کردن زر و سیم . 5 - تبدیل پولی به پول دیگر 6 - سود.
-
بانک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - مؤسسه ای اقتصادی ، ملی یا دولتی که مردم پول های خود را در آن به امانت سپارند و در موقع لزوم برداشت کنند. 2 - مجموعه ای است برای نگه داری منظم و قابل دسترس خون یا اعضای بدن . 3 - پولی که قماربازها وارد بازی می کنند. ؛ ~ اطلاعات مؤ...