کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوشال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوشال
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - تراشة چوب . 2 - ساقة نازک بعضی گیاهان مانند: برنج ، نی .
-
جستوجو در متن
-
پوچال
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) تراشة چوب ، پوشال .
-
پوشالی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1 - ساخته از پوشال . 2 - سست ، ناتوان ، بی دوام .
-
پرواز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) 1 - پرش ، پریدن . 2 - تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند.
-
پیزر
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (اِ.) 1 - گیاه باتلاقی . 2 - پوشال یا هر چیزی که با آن لای پالان را پر می کنند. ؛ ~لای پالان گذاشتن با تعریف و تمجید کسی را فریب دادن .
-
جگن
فرهنگ فارسی معین
(جَ گَ) (اِ.) 1 - گیاهی است باتلاقی که دارای الیاف محکم می باشد، ژگن و گجن هم گویند. 2 - پوشال .
-
لی لی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پوشال یا پیزر که به عنوان لایی به کار می رود. ؛ ~به لالای کسی گذاردن از کسی تعریف و تمجید کردن ، کسی را بی خود لوس کردن ، ناز او را کشیدن .
-
پالان
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) پوششی ضخیم انباشته از کاه ، پشم یا پوشال که بر پشت ستور می نهند برای نشستن یا بار نهادن . ؛ ~ کسی کج بودن کنایه از: رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن .