کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پودهرُستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رستی
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (ص نسب .) منسوب به رست . 1 - آن چه از خاک و گل رست تعبیه کنند. 2 - زمین هایی که جنس آن ها از رست باشد. 3 - سنگ هایی که مادة اصلی آن ها رست باشد.
-
رستی
فرهنگ فارسی معین
(رُ) 1 - (حامص .) چیرگی . 2 - دلیری . 3 - آسایش ، راحتی . 4 - (اِ.) روزی ، رِزق .
-
پوده
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (ص .) کهنه ، پوسیده .
-
رستی خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.)= رستی - خوارنده : 1 - روزی خوار، روزی خور. 2 - بهره برنده ، متمتع .