کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلو بپهلوی کسی زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آکنده پهلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) (ص مر.) سخت فربه .
-
پهلو آکندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) فربه شدن .
-
پهلو نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) (مص ل .) خوابیدن ، دراز کشیدن .
-
دو پهلو
فرهنگ فارسی معین
(دُ. پَ) (ص مر.) کنایه از: دارای دو مفهوم متفاوت .
-
سینه پهلو
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (اِمر.) التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنب ها) ذات الجنب .
-
یک پهلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) 1 - (ص .) (عا.) لجوج ، یک دنده . 2 - (اِ.) به یک طرف دراز کشیدن .
-
پهلو تهی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. تُ. کَ دَ)(مص ل .) کناره کردن از کاری .
-
پهلو نگه داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ گَ. تَ)(مص ل .)دوری ک ردن ، احتراز کردن .
-
جستوجو در متن
-
صقع
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - زدن کسی را، پا بر کسی زدن . 2 - بر خاک انداختن کسی را. 3 - رسیدن آتش آسمانی به کسی ، بیهوش کردن صاعقه کسی را.
-
پنجه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - چنگ زدن . کسی را زخمی کردن . 2 - کنایه از: درافتادن با کسی ، جنگیدن .
-
پشت پا زدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ. زَ دَ) (مص م .) 1 - به پشت پای کسی زدن تا بر زمین افتد. 2 - ترک کردن ، رها کردن .
-
صفع
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) سیلی زدن کسی را. 2 - نرم پس گردنی زدن . 3 - (اِ.) پشت گردنی .
-
نزغ
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - سیلی زدن . 2 - با نیزه زدن . 3 - عیب کسی را گفتن .
-
ثرم
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (مص م .) شکستن دندان کسی به وسیلة زدن .