کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنداشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پنداشتن
فرهنگ فارسی معین
(پِ تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - گمان بردن ، تصور کردن . 2 - سوءظن داشتن . 3 - تکبر نمودن . 4 - به حساب آوردن ، شمردن . 5 - گمان نادرست کردن ، تصور باطل نمودن .
-
جستوجو در متن
-
گمان بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) پنداشتن .
-
انگاردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ) (مص م .) پنداشتن ، تصور کردن .
-
پنداریدن
فرهنگ فارسی معین
(پِ دَ) (مص م .) نک پنداشتن .
-
توهم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) گمان بردن ، پنداشتن .
-
حسبان
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِمص .) گمان ، گمان کردن ، پنداشتن .
-
گمان کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) پنداشتن ، تصور کردن .
-
استوار داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) 1 - اعتماد داشتن ، اعتماد کردن . 2 - باور کردن ، درست پنداشتن .
-
تخیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ خَ یُّ) [ ع . ] (مص ل .) خیال کردن ، پنداشتن .
-
تصور
فرهنگ فارسی معین
(تَ صَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) پنداشتن ، صورت کسی یا چیزی را به ذهن آوردن .
-
کم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. گِ رِ تَ) (مص م .) ناچیز شمردن ، حقیر پنداشتن .
-
پنداری
فرهنگ فارسی معین
(پِ) 1 - (ص نسب .) خیال باف . 2 - خیالی ، وهمی . 3 - کلمة فعل از پنداشتن : گویی ، گویا.
-
بچه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - بازی کودکانه . 2 - عمل بچه باز. 3 - (عا.) رفتار نامناسب و نسنجیده . 4 - (عا.) آسان پنداشتن کار و جدی نگرفتن آن .
-
دانستن
فرهنگ فارسی معین
(نِ تَ) [ په . ] (مص ل .)1 - با خبر شدن . 2 - شناختن . 3 - توانستن . 4 - به حساب آوردن ، پنداشتن . 5 - فهمیدن .