کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنبه کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پنبه درگوش
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (ص مر.) غافل ، پند نشنو.
-
پنبه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - بیرون کردن پنبه از تخم . 2 - پر کردن پنبه در چیزی .
-
پنبه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) 1 - (مص ل .) گریختن . 2 - (مص م .) پراکنده ساختن . 3 - خاموش کردن . 4 - منکر شدن . 5 - عاجز گردانیدن .
-
پنبه زن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص فا.) کسی که پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شوند.
-
پهلوان پنبه
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ بِ)(اِمر.) پهلوان دروغین .
-
پنبه غاز کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) حلاجی کردن ، پنبه زدن .
-
جستوجو در متن
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ورقه یا لوله ای ظریف و سبک که از مخلوط سیمان و پنبة کوهی ساخته می شود و در ساختمان سازی به کار می رود.
-
گوش پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمر.) میله ای کوچک و باریک که بر سر آن پنبه پیچیده اند و برای پاک کردن گوش به کار می رود.