کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پمپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پمپ
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر . ] (اِ.) دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات ، تلمبه .
-
جستوجو در متن
-
پمپاژ
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر. ] (اِمص .) بیرون کشیدن سیالات از جایی و داخل کردن آن به جای دیگر به کمک تلمبه یا پمپ ، تلمبه زنی ، پمپ زنی . (فره ).
-
پیستون
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] 1 - (اِ.) استوانة متحرکی که در سیلندر (موتور پمپ ) حرکت می کند. 2 - حمایت کننده ، پارتی (در تداول ).
-
کنیتکس
فرهنگ فارسی معین
(کِ تِ) (اِ.) نام تجاری ماده ای مرکب از پودر خاک سنگ ، سیمان سفید و مواد ضد رطوبت و چند مادة دیگر در رنگ های مختلف که برای زیباسازی نما با پمپ روی آن پاشید می شود.