کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلشت
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِ یا پَ لَ) (ص .) 1 - پلید. 2 - آلوده ، چرکین .
-
واژههای مشابه
-
سه پلشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ لِ) (اِمر.) 1 - حالتی در قاب بازی که گودی همة قاب ها به سوی بالا باشد. 2 - (کن .) وضع بسیار ناخوشایند.
-
جستوجو در متن
-
فراک
فرهنگ فارسی معین
(فُ) 1 - (اِ.) پشت ، ظهر. مق رو. 2 - (ص .) هیز، مخنث . 3 - پلید، پلشت .
-
قیح
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زردآب . 2 - ریم (چرک ) بی آمیزش . 3 - خون ریم ، چرک ، پلشت .