کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشتیبانگیری آینهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تصحیح
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) درست کردن ، صحیح کردن غلط های نوشته ای . 2 - (اِمص .) غلط گیری .
-
دارت
فرهنگ فارسی معین
(رْ) [ انگ . ] (اِ.) اسباب ورزش و بازی به صورت صفحه ای با دایره های تو در تو (یا شماره ) که توسط پیکانی از فاصله ای معین به سوی صفحه نشانه گیری می کنند.
-
تابخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) 1 - خانه ای که دیوارهای آن آینه کاری شده باشد. 2 - حمام ، گرمابه . 3 - خانة زمستانی که با بخاری و یا تنور گرم شود. 4 - شبستان .
-
استعفاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) تقاضای معافیت از انجام کار. ؛~ نامه نامه ای که تقاضای کناره گیری از شغل یا کار در آن نوشته شده است .
-
ایزولاسیونیسم
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ انگ . ] (اِ.) کناره گیری ، کناره خواهی . در اصطلاح سیاسی نظریه ای که نداشتن رابطة نزدیک با ملت های دیگر را راه بهتری برای حفظ منافع ملی می شمارد.
-
واکسن
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ فر. ] (اِ.) ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند.
-
کرونومتر
فرهنگ فارسی معین
(کُ رُ نُ مِ) [ فر. ] (اِمر.) وسیله ای برای اندازه گیری فاصله های زمانی بسیار کوتاه (در حدود دقیقه ، ثانیه یا کسری از آن ها)، زمان سنج .
-
لاک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - مادة شیمیایی رنگی که زنان برای تزیین به ناخن های بلند خود می زنند. 2 - مایع سفید رنگی که برای پوشاندن روی نوشته ها در غلط گیری به کار می رود. 3 - ماده ای که از ترکیب بعضی از اکسیدهای فلزی با مواد رنگی گیاهی به وجود می آید.
-
جامعه
فرهنگ فارسی معین
(مِ عِ) [ ع . جامعة ] (اِ.) گروه مردم یک شهر، کشور، جهان یا صنفی از مردم مانند جامعة بشریت ، سیاه پوستان ، هنری ، و... ؛~ مدنی جامعه ای که بر مبنای خواست آزادانه و آگاهانة اکثریت مردم در شکل گیری حکومت و رعایت حقوق بشر و قانون مندانه اداره می شود. ...
-
آیینه
فرهنگ فارسی معین
(یِ نِ) [ په . ] ( اِ.) = آینه . آئینه : 1 - تکه شیشه ای که با جیوه پشت آن را پوشش می دهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطة نور در آن منعکس کرد. 2 - مجازاً هر چیز صاف و براق . 3 - (کن .) دل عارف . ؛~ی عیب شکستن (کن .) ترک عیب جویی کردن . ؛~ در شه...
-
انرژی
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ فر. ] (اِ.) نیرو، قدرت ، توانایی انجام کار، کارمایه (فره ). ؛~ اتمی نوعی انرژی که در واکنش های هسته ای آزاد می شود، انرژی هسته ای . ؛~ خورشیدی انرژی تابشی پرتوهای خورشید. ؛~ پتانسیل انرژی که اجسام بر اثر قرار گرفتن در وضع خاصی دارا می ش...