کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پستاندار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پستاندار
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِمر.) رده ای از جانوران مهره دار خون گرم اغلب دارای بدن پوشیده از پشم یا مو به ویژه دارای غده های پستانی در ماده ها و معمولاً بچه زا. ج . پستانداران .
-
جستوجو در متن
-
گورکن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) پستاندار شبگرد نقب زن از تیرة راسوسانان .
-
تاتو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود.
-
بوفالو
فرهنگ فارسی معین
(بُ لُ) ( اِ.) جانوری است پستاندار از تیرة گاوان و دستة جفت سمان با شاخ های هلالی .
-
ببر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) جاندار پستاندار گوشتخوار از تیرة گربه سانان با پوست خزدار راه راه بومی آسیا.
-
پاندا
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) جانور پستاندار گیاه خوار شبیه خرس بومی آسیای شرقی .
-
جگوار
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) پستاندار گوشتخوار از تیرة گربه سانان . دارای جثه ای درشت تر از پلنگ . یوزپلنگ آمریکا.
-
جوجه تیغی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) حیوانی پستاندار و حشره خوار با بدنی پوشیده از تیغ های تیز که به عنوان وسیلة دفاعی از آن استفاده می کند.
-
دلفین
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ یو. ] (اِ.) 1 - نوعی پستاندار دریایی بزرگ و بسیار باهوش . 2 - یکی از صورت های فلکی شمالی .
-
راسو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) موش خرما؛ حیوانی است پستاندار و گوشت خوار با پوزة باریک و موهای سفید یا زرد.
-
روباه
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جانوری است پستاندار و گوشت خوار با دُمی بزرگ و پُرمو به رنگ - های سیاه ، زرد و یا سرخ .
-
شغال
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ په . ] (اِ.) جانوری است پستاندار از راستة گوشت خواران شبیه به سگ ، که دارای دُمی پُر مو می باشد.
-
خز
فرهنگ فارسی معین
(خَ زّ) (اِ.) جانوری است پستاندار و گوشتخوار شبیه سمور با دُمی دراز و پرمو و پوستی به رنگ قهوه ای یا خاکستری که بسیار گران بهاست .
-
مو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - رشد خارجی روی پوست به صورت رشته های محکم نخ مانند به ویژه رشته های رنگیزه داری که پوشش ویژة یک پستاندار است . 2- پوشش مویی یک جانور یا بخشی از بدن به ویژه پوشش مویی سر انسان . ؛~ی دماغ (کن .) مزاحم . ؛~ را از ماست کشیدن (کن .) بسیار دقی...