کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پستان
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) اندامی در پستانداران که در جنس ماده دارای غده های تراوش شیر است و معمولاً رشد بیشتری دارد. ؛ ~ مادر را گاز گرفتن کنایه از ناسپاسی و حق نشناسی کردن .
-
واژههای مشابه
-
پستان بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِمر.) سینه بند، کرست .
-
سیاه پستان
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ص مر.) 1 - کنایه از: زنی که توجهی به تربیت کودک خود ندارد. 2 - زنی که هر کودک شیر او را بخورد بمیرد.
-
جستوجو در متن
-
کاعب
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِمص .) نار پستان و پستان برآمده .
-
پگ
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) زن نار پستان ، زن و دختر لیمو پستان ، کاعب .
-
سینه بند
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) پارچه ای که زنان پستان خود را بدان پوشانند؛ پستان بند، کُرسِت .
-
ثدی
فرهنگ فارسی معین
(ثَ یاثِ یا ثَ دا) [ ع . ] (اِ.) پستان .
-
چچو
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) پستان (زن یا جانور ماده ).
-
دوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) بیرون آوردن شیر از پستان .
-
هرس
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) اول شیری که از پستان زن پس از زاییدن جاری شود.
-
پژول
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - استخوان بین دو قوزک پا. 2 - پستان زنان .
-
پهن
فرهنگ فارسی معین
(پَ هَ) (اِ.) = پهنه : شیری که به سبب مهربانی در پستان مادر طغیان کند، پهنه .
-
رگ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) جاری شدن شیر از پستان .