کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرورده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرورده
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ دِ) (ص مف .) 1 - پرورش یافته . 2 - چیزی را در عسل یا شکر یا مانند آن پختن .
-
واژههای مشابه
-
نمک پرورده
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ وَ دِ) (ص مف .) کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.
-
جستوجو در متن
-
پرورانیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ دِ) (ص مف .) پرورده ، پرورش یافته .
-
پروریده
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ د ِ) (ص مف .) نک پرورده .
-
برکشیده
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ دِ) (ص مف .) 1 - بالا کشیده ، ترقی کرده . 3 - نواخته ، پرورده . 4 - ساخته و برپا شده .
-
پرورشی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - مربوط یا منسوب به پرورش . 2 - پرورش یافته و پرورده شده در خارج از محیط طبیعی خود.
-
مربوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پرورده شده . 2 - بنده ، عبد، مملوک ؛ ج . مربوبین .
-
آفتابی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1 - منسوب به آفتاب ، شمسی . 2 - در آفتاب پرورده . 3 - در آفتاب خشک شده : کشمش آفتابی . 4 - بی ابر. 5 - رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب .
-
زیتون
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ) [ ع . ] (اِ.) درختی است با تنة ناصاف و دارای شکاف های مشخص ، ولی در گیاهان جوان صاف و رنگی مایل به سبز دارد. میوة این درخت سبز و گوشت دار شبیه به آلوچه است که روغن فراوان دارد و ملین است . ؛ ~پرورده میوة زیتون که هستة آن را درآورده و دا...