کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - خانة تابستانی ، خانة بادگیر. 2 - بالاخانه . 3 - آتشدان عودسوز. 4 - رف ، طاقچه . 5 - تخته هایی که سقف خانه را بدان پوشند. 6 - قلعه ، حومه ؛ پربار و پرباره و پربال و پرباله و فربال و فرباله و برواره و فرواره نیز گویند .
-
پروار
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] 1 - (ص .) فربه ، چاق . 2 - (اِمر.) جایی که گوسفند یا گاو را نگاهدارند تا فربه شوند.
-
جستوجو در متن
-
پروره
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ رِ) (ص .) جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند.
-
فروار
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (اِ.) = پروار. فروال : بالاخانه ، خانة تابستانی .