کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پره
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ یا پَ رِّ) [ په . ] (اِ.) 1 - حلقه و دایرة لشکر از سوار و پیاده . 2 - کنارة چیزی ، پهلو. 3 - دندانة چرخ و دولاب . 4 - جزوی از قفل که قفل با آن محکم می شود.
-
واژههای مشابه
-
پره زدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ. زَ دَ) (مص ل .) حلقه زدن لشکر از سوار و پیاده گرد شکار.
-
پره کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ دَ)(مص ل .)صف کشیدن ، ایستادن گروه سوار و پیاده در یک امتداد.
-
شب پره
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ رِ) (اِ.) خفاش .
-
جستوجو در متن
-
بیواز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) شب پره ، خفاش .
-
پیواز
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) خفاش ، شب پره .
-
وطواط
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) خفاش ، شب پره .
-
مرغ عیسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ سا) (اِمر.) شب پره ، خفاش .
-
اسبک
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ) (اِ.) پره و دندانة کلید.
-
تز
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) داندانة کلید، پره کلید.
-
خربیواز
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِمر.) شب پرة بزرگ ، خفاش .
-
پروانه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) اسبابی به صورت چرخ پره دار چرخان یا پنکه مثل پروانة کشتی .
-
نرمه
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ) (ص .) 1 - نرم و نازک . 2 - پرة گوش .