کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرش
فرهنگ فارسی معین
(پَ رِ) (اِمص .) 1 - پرواز، پریدن . 2 - جهش . ~3 - پریدن و خیزش برداشتن از روی زمین با وسیله یا بدون وسیله که در ورزش انواع مختلف دارد: سه گام ، خرک ، با اسب ، با چتر و همانند آن . ؛~ ارتفاع نوعی پرش است که ورزشکار باید از روی طناب یا مانعی بپرد. ...
-
جستوجو در متن
-
جست وخیز
فرهنگ فارسی معین
(جَ تُ) (اِمص .) پرش .
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = پر(یدن ): پرواز، پرش .
-
شیرجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِمر.) پرش از جایی مرتفع در آب .
-
پرتاب
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص .) 1 - انداختن ، پرت کردن . 2 - پرش . 3 - پرتو.
-
دوومیدانی
فرهنگ فارسی معین
(دُ. وَ مِ) (اِمر.) مسابقه ورزشی شامل چند رشته مانند: اقسام دو، پرش و پرتاب .
-
سیخ پر
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص مر.) بچة پرنده که هنوز پرش خوب برنیامده و مانند خاری به نظر آید.
-
پشتک
فرهنگ فارسی معین
(پُ تَ) (اِ.) نوعی پرش در آب یا زمین که چند معلق در هوا زنند و سپس فرود آیند.
-
پرواز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) 1 - پرش ، پریدن . 2 - تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند.
-
تطایر
فرهنگ فارسی معین
(تَ یُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پریدن . 2 - پراکنده شدن . 3 - (اِمص .) پرش . 4 - پراکندگی .
-
مطار
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پریدن . 2 - (اِمص .) پرش ، پرواز. 3 - (اِ.) محل پریدن .
-
سانتر
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِمص .) 1 - ارسال توپ برای بازیکن خودی . (فوتبال ). 2 - بازیکنی که معمولاً جلوتر از دیگران بازی می کند و در پرتاپ توپ و پرش ها شرکت می کند. (بسکتبال ).
-
مهدم
فرهنگ فارسی معین
(مَ دُ) (اِ.) 1 - پرنده ای است صاحب مخلب و دم او ابلق می باشد و او را پر تیر سازند. 2 - کبوتری که تمام پرش سیاه و دمش سفید باشد.
-
تیک آف
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِمص .) 1 - یک باره به حرکت درآوردن اتومبیل یا موتور سیکلت به شکلی که چرخ های آن از زمین اندکی فاصله بگیرد. 2 - از زمین برخاستن یا بلند کردن هواپیما. 3 - پریدن یا بلند شدن از تختة شیرجه یا تختة پرش .