کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرده 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پردة ایزد
فرهنگ فارسی معین
( ~ زَ) (اِمر.) کنایه از: دوشیزگی .
-
پردة باده
فرهنگ فارسی معین
( ~ دِ) (اِمر.) از نواهای موسیقی قدیم .
-
پردة بکارت
فرهنگ فارسی معین
( ~ بِ رَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پرده ای که علامت دوشیزگی است .
-
پردة راست
فرهنگ فارسی معین
( ~) (اِمر.) از نواهای موسیقی .
-
پردة سرکش
فرهنگ فارسی معین
( ~ سَ کِ) (اِمر.) از نواهای موسیقی قدیم .
-
پردة صفاهان
فرهنگ فارسی معین
( ~ صَ) (اِمر.) آهنگی است از موسیقی قدیم .
-
پردة طنبور
فرهنگ فارسی معین
( ~ طَ)(اِمر.) زه هایی بر دستة طنبور که با نهادن انگشت بر جای هر پرده ، تغییراتی در آهنگ می دهند.
-
پردة عشاق
فرهنگ فارسی معین
( ~ عُ شّ) [ فا - ع . ] (اِمر.) آهنگی است از موسیقی قدیم .
-
پردة لیلی
فرهنگ فارسی معین
( ~ لِ) (اِمر.) از نواهای موسیقی قدیم .
-
پردة ماده
فرهنگ فارسی معین
( ~ دِ) از نواهای موسیقی قدیم .
-
پرده انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص م .) آشکار کردن ، برملا کردن .
-
پرده کرکره
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ کِ رِ) (اِمر.) وسیله ای از تیغه های نازک خم پذیر که به وسیلة ریسمان هایی به هم متصل شده و به پنجره آویخته می شود و با کشیدن ریسمان ها می توان آن را باز و بسته کرد.
-
پرده بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) (اِمص .) مکر، فریب .
-
پرده خوان
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.) آن که با استفاده از تصاویر و شمایل و با اشاره به آن ها به نقل داستان های حماسی یا دینی می پردازد.
-
پرده دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ. ص .) دربان ، حاجب ، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود.