کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرداخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرداخته
فرهنگ فارسی معین
(پَ تِ)(ص مف .) 1 - ادا شده . 2 - مهیا، آماده . 3 - به انجام رسیده . 4 - تهی ، خالی . 5 - زدوده ، پاک .
-
جستوجو در متن
-
تازه نفس
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ فَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) کسی که تازه به کاری پرداخته و هنوز خسته نشده است .
-
وطنی
فرهنگ فارسی معین
(وَ طَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به وطن ، ساخته و پرداخته وطن و میهن .
-
فکاهی
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (ص .) خنده دار، نوشته یا گفته ای که بر اساس طنز و شوخی پرداخته شود.
-
کرده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (ص مف .) 1 - انجام داده ، پرداخته . 2 - ساخته شده .
-
کفال
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) یکی از انواع ماهی ها که در سال های اخیر در بحر خزر به تکثیر آن پرداخته اند.
-
حق التألیف
فرهنگ فارسی معین
(حَ قُّ تَُ) [ ع . ] (اِمر.) مزد و پاداش و پولی که به مؤلفان در ازای تألیف کتابی پرداخته می شود.
-
شوسه
فرهنگ فارسی معین
(شُ سِّ) [ فر. ] (اِ.) جاد ه ای که عملیات زیرسازی آن انجام شده باشد و به جای آسفالت روی آن شن ریخته باشند، جادة ساخته و پرداخته .
-
نونوار
فرهنگ فارسی معین
(نُ. نَ) (ص مر.) (عا.) کسی که تازه به مالی رسیده و به آراستن سر و وضع ظاهر خود پرداخته باشد.
-
ناتورالیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ .) از نظر فلسفی به آن رشته از روش های فلسفی اطلاق می شود که معتقد به قدرت محض طبیعت است و هرگز طبیعت را آلتی در دست نظم بالاتری نمی شناسد، و از نظر ادبی مکتبی است که در آن بیشتر به تقلید دقیق و مو به موی طبیعت پرداخته می شود.
-
ضریبه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ بِ یا بَ) [ ع . ضریبة ] (اِ.) 1 - سرشت ، خوی 2 - عایدی ضرابخانه ، دخل دارالضرب . 3 - جزیه ، گزیت . 4 - خراج زمین و مانند آن . 5 - گمرک . 6 - تیزی شمشیر، شمشیر. 7 - زخمگاه . 8 - (ص .) زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر. 9 - عوارضی که برای تسعیر مالیا...