کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرت شدگی از موضوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرت کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - دور انداختن . 2 - فکر کسی را منحرف کردن .
-
پرت و پلا
فرهنگ فارسی معین
(پَ تُ پَ) (ص مر.) 1 - پراکنده ، پخش و پلا. 2 - بیهوده ، چرند و پرند.
-
پرت و پلا شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) پراکنده شدن ، متفرق شدن .
-
پرت و پلا گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ تَ) (مص ل .) سخن بیهوده گفتن .
-
جستوجو در متن
-
آیتم
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) هر یک از بخش های جداگانة یک مجموعه ، موضوع ، مطلب ، چیز، فقره .
-
حاشیه رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) از موضوع اصلی خارج شدن .
-
واژگان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فهرستی از مجموعة واژه های یک کتاب ، یک موضوع یا یک زبان .
-
ویژه نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) شماره ای از یک نشریة اد واری (ماهنامه یا هفته نامه ) که به موضوع خاصی اختصاص دارد.
-
معترضه
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ ضَ یا ض ِ) [ ع . معترضة ] (اِ.) جمله ای خارج از موضوع که میان کلام وارد شود.
-
مصطلح
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ لَ) [ ع . ] (اِمف .) اصطلاح شده . واژه ای که بین مردم غیر از معنی حقیقی خود برای موضوع خاصی متداول شده باشد.
-
فلسفه
فرهنگ فارسی معین
(فَ لْ سَ فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - حکمت ، دانشی که موضوع آن هستی و وجود است . 2 - علت ، دلیل . ؛ ~ بافی کنایه از: اظهار نظر دور از منطق .
-
گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رَ یا رِ) [ په . ] (اِ.) 1 - پیچیدگی و درهم شدگی نخ و ریسمان یا چیز دیگر. 2 - برآمدگی هایی از ساقه که برگ ها روی آن قرار دارند. 3 - مشکل ، گرفتاری . ؛ ~بر ابرو زدن کنایه از: رو ترش کردن ، عبوس شدن .
-
بالت
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیلة نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک .
-
مکانیک
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - شاخه ای از علم فیزیک که موضوع آن بررسی انرژی و نیرو و تأثیر آن ها بر اجسام است . 2 - ماشینی .