کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پدر
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ دَ) (اِ.) 1 - جاندار نر (به ویژه انسان ) که دارای فرزند است . 2 - مجازاً بنیانگذار، پدید آورندة چیزی تازه ، مثل پدر شعر نو. 3 - عنوان احترام آمیز و مهرآمیز برای مردان سالخورده . 4 - بابا، باب ، واله . ؛ ~صلواتی نوعی تحسین و تمجید که غالبا...
-
واژههای مشابه
-
پدر مادردار
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (ص فا.) (عا.) اصیل ، خانواده دار.
-
هفت پدر
فرهنگ فارسی معین
( ~. پِ دَ) (اِمر.) کنایه از: هفت سیاره .
-
جستوجو در متن
-
ابوت
فرهنگ فارسی معین
(اُ بُ وَّ) [ ع . ] (مص ل .) پدری ، پدر شدن ، پدر بودن .
-
پدری
فرهنگ فارسی معین
(پِ دَ) (حامص .) پدر بودن ، منسوب به پدر مانند خانة پدری .
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) پدر.
-
اتا
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ تر. ] (اِ.) پدر.
-
باب
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = بابا. بابو: پدر.
-
بابک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) پدر.
-
نیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جد، پدر بزرگ .
-
والد
فرهنگ فارسی معین
(ل ) [ ع . ] (اِفا.) پدر، اب .
-
عمو
فرهنگ فارسی معین
(عَ) (اِ.) = عم : برادر پدر.
-
ابوین
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ وَ) [ ع . ] (اِ.)، پدر و مادر.