کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - نگاهبانی کردن . 2 - مراقبت کردن . 3 - دوام داشتن . 4 - منتظر بودن ، چشم داشتن . 5 - توقف کردن .
-
جستوجو در متن
-
مونیتور
فرهنگ فارسی معین
(مُ تُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - دستگاهی در رایانه (کامپیوتر) برای پاییدن و مشاهدة فعالیت ها در سیستم پردازشی به منظور تحلیل های بعدی ، صفحة نمایش رایانه ، نمایش گر. 2 - (در مخابرات ) شخص یا سیستم ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه ، پایش گر. (فره ).