کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایۀ انگشتی پیستون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ په . ] (اِ.) 1 - شالوده ، اساس . 2 - رتبه ، درجه . 3 - ستون چهارگوش و بلند. 4 - میله یا ستونی که چیزی روی آن قرار گیرد. 5 - جنسیت گیاه (یک پایه یا دو پایه ).
-
پایه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(ص فا.)1 - بلندمرتبه ،صاحب - منصب .
-
سه پایه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . یِ یا یَ) (ص مر.) 1 - آن چه که دارای سه عدد پایه باشد: میز سه پایه . 2 - آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان . 3 - آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را...
-
گران پایه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . یِ) (ص مر.) گران قدر، بلند - مرتبه .