کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایه پایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پاشیب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) نردبان زینه پایه .
-
استون
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ په . ] ( اِ.) ستون ، پایه .
-
لاتو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نردبان . 2 - پایه .
-
هدینه
فرهنگ فارسی معین
(هَ نَ) (اِ.) زینه پایه ، نردبان .
-
پغنه
فرهنگ فارسی معین
(پَ نِ) (اِ.) پله و پایه ، زینة نردبان .
-
کشکی
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص نسب .) کنایه از: بی پایه ، بی اساس ، خیالی .
-
گران قدر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قَ)(ص مر.) گران پایه ، ارجمند.
-
اکذوبه
فرهنگ فارسی معین
(اُ بِ) [ ع . اکذبة ] (اِ.) دروغ ، سخن بی پایه . ج . اکاذیب .
-
بنیاد
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ په . ] (اِمر.) 1 - شالوده ، اساس . 2 - بیخ ، پایه .
-
گیلاس
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) فنجان ، لیوان مخصوصاً لیوان پایه دار بلوری .
-
متعال
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (ص .) بلند شونده ، بلند - پایه ، والا، برتر.
-
مسرجه
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ جِ) [ ع . مسرجة ] (اِ.) چراغدان ، چراغ پایه .
-
مدارج
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مدرج ؛ درجه ها، پایه ها، رتبه ها.
-
اثفیه
فرهنگ فارسی معین
(اِ یا اُ یِ) [ ع . اثفیة ] ( اِ.) دیگ پایه سنگین ، سنگی که زیر دیگ نهند.
-
تعالی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بلند پایه گردیدن . 2 - (اِمص .) بلندی ، برتری .